ŠΞЙĆǾŘ
ŠΞЙĆǾŘ
مردی از دنیای مجازی 
نويسندگان
آخرين مطالب
لینک های دوستان
ثبت سایت در گوگل">ثبت در سایت

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دنیای مطالب طلایی و آدرس google4004.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





لینک های ویژه
پيوندهای روزانه

" یونس عصر جدید "

کشتی صید نهنگ بنام " ستاره شرق " در ابهای اقیانوس اطلس جنوبی و در حوالی جزایر " فالکلند" سینه ابها را می شکافت و همچنان پیش میرفت . ناگهان فریاد یکی از ملوانان بگوش رسید : نهنگ نهنگ !! قبل از اینکه سایر خدمه ها بخود بیایند و اماده شکار شوند , چیزی از اعماق ابها بلند شد و پوزه یک نهنگ " اسپرم " به چشم خورد...و این سراغاز یکی از معجزات دریائی عصر جدید بود.! طبق دستور ناخدا بادبانهای کشتی گشوده شد و ملوانها به تعقیب نهنگ پرداختند ..انها به مدت نیم ساعت تمام یک نهنگ 20 متری را نشان کرده بودند و زمانیکه بدان نزدیک شدند, یک جفت قایق شش نفره به اب انداخته شد . نهنگ بیچاره از نفس افتاده بود و بسیار خسته نشان می داد و دیری نگذشت که انها خود را به نهنگ درمانده رسانده و با زوبین های مخصوص صید نهنگ پهلوی ان نهنگ غول پیکر را شکافتند . نهنگ غول پیکر به خود پیچید و شروع به پیچ و تاب کرد و با دمش بر سینه ابها زد . امواج حاصله از تقلای ان موجود, قایق دومی را واژگون ساخته و خدمه ان جملگی به اب افتادند . ملوانان وحشت زده به بدنه قایق واژگون شده چسبیده بودند و منتظر بودند تا نهنگ اخرین نفس هایش را بکشد و ارام شود . سرنشینان قایق های کوچک به عرشه کشتی پا نهادند , اما از 2نفر خبری نبود, یکی از انها مطمئنا غرق شده بود ولی از سرنوشت دیگری که " جیمیز بارتلی " نام داشت خبری در دست نبود . وی 21 سال سن داشت و ملاحی انگلیسی بود که اولین سفرش را با ستاره شرق تجربه میکرد . ناخدا " ودرمن " بر طبق وظیفه اش اسامی هر دو را در دفتر وقایع کشتی یاداشت کرد, گرچه در موقع حادثه کسی به چشم خویش متوجه غرق شدن او نشده بود . موضوع ملوان نگونبخت فورا کنار گذاشته شد... چون کارهای زیادی در پیش بود ! نهنگ صید شده را به کشتی بستند و با استفاده از دشنه های تیز و مخصوص شروع به سلاخی حیوان کردند . کار در نیمه شب متوقف شد و خدمه های خسته و کوفته به کابین هایشان رفتند تا کمی استراحت کنند.. در سحرگاهان به سر کار خود بازگشتند و لاشه نهنگ را به روی عرشه کشتی اوردند . در داخل شکم نهنگ یک برامدگی بزرگ مشاهده می شد !! ملوانان اول گمان میکردند ان برامدگی چربی مخصوص است که برای تولید عطر کاربرد دارد, ولی ناگهان دیدند ان این تصویر از روزنامه های محلی ان زمان انگلستان انتخاب شدهتوده شروع به یک سری حرکات خفیف نمود..انگار که در حال نفس کشیدن باشد.!! ناخدا " ودرمن " احضار شد و دستور داد تا پهلوی انرا بشکافند..یک کفش و بعد پای یک ادمیزاد پدیدار شد . در داخل شکم نهنگ صید شده " جیمیز بارتلی " مغروق قرار داشت که گرچه بیهوش بود, ولی زنده بود!! تنها یک نشانه خارجی از عذابی که تحمل کرده بود, در او دیده می شد وان این بود که پوستش بر اثر شیره های گوارشی نهنگ مثل گچ سفید شده بود . یک حمام با چند چلیک اب سرد دریا او را به هوش اورد, ولی عقلش سرجایش نیامد...بعد جیغی کشید و تلو تلو خوران به دیوار خورد و دوباره از حال رفت . "بارتلی" را به اطاق ناخدا منتقل کردند و او به مدت دو هفته تمام در حالیکه به تخت بسته شده بود, هذیان می گفت و فریاد می کشید . ولی بتدریج حواسش سر جایش برگشت و در عرض یک ماه به سر کارش بازگشت . " جیمیز بارتلی " انچه را که در ان روز فوریه سال 1891 رخ داده بود برای ناخدا " ودرمن " و سپس برای یک کمیته تحقیق اعزامی از جانب شرکت کشتیرانی انگلیستان بازگو کرد . او بیاد می اورد که به اقیانوس پرتاب شده و در تاریکی مطلق فرو رفته بود . تنها چیزهائی را که بخاطر داشت این بود که در یک معبر لغزنده به طرف جلو سر میخورد و دستانش به یک ماده لزج و نرم برخورد میکرد, او میتوانست نفس بکشد ولی گرما طاقت فرسا می نمود...انگونه که دانشمندان از مدتها پیش کشف کرده بودند درجه حرارت خون نهنگ بیش از 104 درجه فارنهایت میباشد, بنابر این چگونگی نفس کشیدن و دوام اوردن " جیمیز بارتلی " در ان لحظه بیشتر به یک معجزه شباهت داشت تا یک مقاومت و نجات!! او دیگر بیش از این را بخاطر نداشت و تنها بیاد می اورد که در اتاق ناخدا بهوش امده بود . وقتی کشتی ستاره شرق به بندرگاه بازگشت " بارتلی " از ان به بعد ملاحی را کنار گذاشت . نکته دیگر اینکه " جیمیز بارتلی " بعد از مدتی تمام موهای بدنش شروع به ریختن کرد و پوست تمام بدنش بطرز باور نکردنی ای مثل پنبه سپید رنگ گشت . یونس عصر جدید بعد از انکه هیجده سال تمام به عنوان یک پینه دوز در شهر زادگاهش " گلاسستر" مشغول بکار بود, درگذشت . یکی از روزنامه های انروز مطلبی را با عنوان "عاقبت او با زندگی وداع کرد " بچاپ رسانید.... اما در اخر میخواهم از شما سئوالی کنم...ایا باور می کنید در وسط تابستان و در هوای صاف تنها بر بام یک خانه چنان باران ببارد که ناودانها طاقت این حجم اب را نداشته باشد


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





[ جمعه 6 / 2 / 1391برچسب:یونس, ] [ 4:6 بعد از ظهر ] [ ŠΞЙĆǾŘ ]
.: Weblog Themes By themzha :.

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید ورود شما رو به این وبلاگ خیر مقدم میگم امیدوارم لحظات خوشی در این وبلاگ به سر ببرین راستی دوستان اگه اومدین سر زدین یه نظر کوچیک بدین حتما خونده میشه و در حد توانم بهش عمل میکنم موفق و پیروز باشید
امکانات وب

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 147
بازدید دیروز : 552
بازدید هفته : 2085
بازدید ماه : 2064
بازدید کل : 172436
تعداد مطالب : 626
تعداد نظرات : 61
تعداد آنلاین : 1


داغ کن - کلوب دات کام آی پی شما: 37.63.135.200 ثبت شد
#bluepearlWrap {width: 98%;}